سوره یوسف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
1بنام خداوند بخشاينده مهربان
وَ جَآءَتۡ سَيَّارَةٞ فَأَرۡسَلُواْ وَارِدَهُمۡ فَأَدۡلَىٰ دَلۡوَهُۥ قَالَ يَٰبُشۡرَىٰ هَٰذَا غُلَٰمٞ وَ أَسَرُّوهُ بِضَٰعَةٗ وَ ٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِمَا يَعۡمَلُونَ
19و بيامد كاروانى پس فروكردند آبگيرنده خويش را پس سرازير كرد دلو خود را و گفت مژده باد اينك تازهپسرى و نهانش داشتند كالايى براى سوداگرى و خدا داناست بدانچه مىكنند
وَ شَرَوۡهُ بِثَمَنِۢ بَخۡسٖ دَرَٰهِمَ مَعۡدُودَةٖ وَ كَانُواْ فِيهِ مِنَ ٱلزَّٰهِدِينَ
20و فروختندش به بهايى كم درهمهايى چند و بودند در او از قناعت كنندگان
وَ قَالَ ٱلَّذِي ٱشۡتَرَىٰهُ مِن مِّصۡرَ لِٱمۡرَأَتِهِۦٓ أَكۡرِمِي مَثۡوَىٰهُ عَسَىٰٓ أَن يَنفَعَنَآ أَوۡ نَتَّخِذَهُۥ وَلَدٗا وَ كَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَ لِنُعَلِّمَهُۥ مِن تَأۡوِيلِ ٱلۡأَحَادِيثِ وَ ٱللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِۦ وَ لَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ
21و گفت آنكه خريدش در مصر به زن خود گرامى دار جايگاه او را شايد سودى به ما دهد يا برگيريمش فرزندى و بدينسان فرمانروايى داديم به يوسف در زمين و تا بياموزيمش از تعبير خوابها و خدا چيره است بر كار او و ليكن بيشتر مردم نمىدانند